نمیدونم من تو عاشورای زندگی برای کدوم جبهه می جنگم؟
اگه تو لشکر امام حسین(ع)باشم که دیگه غمی ندارم
ولی نمی دونم اگه از لشکر یزید باشم میتونم از خودم یه حر بسازم یا نه؟
و اگه تونستم امام حسین(ع) پذیرای من هست؟
مشکل اینجاست که حتی اگه امام حسین هم منو بپذیره من به وفادار موندن خودم شک دارم نکنه منم مثل خبلی های دیگه تو سخت ترین لحظات زندگی تنهاش بذارم و برم دنبال زندگی پوچ و بیرنگ خودم؟از کجا معلوم؟
درسته که اینقدر خودمو نمی شناسم که بارها خدا رو شکر کردم که در اون زمان متولد نشدم ولی با این حال بازم فکر می کنم هر لحظه ی زندگیم یه میدون جنگه.امیدوارم نه یزیدی باشم و نه از صحنه ی جنگ فرار کنم!
اللهم ثبت لی قدم صدق عندک مع الحسین و اصحاب الحسین الذین بذلوا مهجهم دون الحسین(ع)
salam mer30 az inke nazar dadi .dastet dard nakone .
weblog shoma ro didam jaleb bood
ehsasatet sadeghanast .va paaaaaaaaaaaaaaaak
movafagh bashi
babay
اونقدر ها هم سخت نیست
به نام تنــهاتـرین تنــها
0000000000000000
سلام بر عاشقان حسین (ع)
سلام بر ریحانه خانم عزیز
خوبی انشالله ؟
امیدوارم که با توکل بخدا زندگی بر وفق مرادتون باشه
یادمه وقتی بچه بودم وقتی تشنه میشدم و آب می خواستم و بهم آب میدادن
وقتی آب می خوردم و یه آهه جانانه از سر رفع تشنگی می کشیدم
بهم میگفتن این کارو نکنم میگفتن بگو : سلام بر حسین شهید
لعنت به یزید ٬ سلام بر لب تشنه ات یا حسین شهید
اکثر ماها از همون بچگی حسین (ع) رو میشناسیم
من که فکر میکنم هر چی بزرگتر میشم
گناهکارتر میشم و سیاهتر و از حسینیا دورتر
ولی هنوزم هر موقع که کارم گیره سریع می دوئم دمه در خونشون
نمیدونم چرا ولی هنوزم همیشه کمکم میکنن ٬ همیشه هوامو دارن ...
همیشه پیشه من عاشقی و رندی بود
وگر بکوشم و مشغول کار خود باشم
بود که لطف ازل رهنمون شود حافظ
وگرنه تا به ابد شرمسار خود باشم
فرصتی دست داده تا من حقیر تنهاترین سعادت آن را داشته باشم تا زائر کربلای معلا باشم
انشالله اگه عمری باقی باشه در تاریخ یازدهم اسفند ماه به مدت ده روز زائرم
که نیمی از آن را در نجف اشرف و زیارت حرم مطهر امام علی (ع) و نیم دیگر آن را در کربلا و حرم مطهر امام حسین (ع) و آقا ابا الفضل العباس (ع) خواهم بود
از این سبب از شما دوست و همراه عزیز وبلاگ نویسم دعوت می کنم تا به کلبه تنهایی من قدم رنجه فرمایید
پیشاپیش روز اربعین حسینی رو خدمتتون تسلیت عرض می کنم
شما رو به خدا ، خدا رو فراموش نکنید
در پناه حضرت دوست دلشاد باشید و امیدوار
یا حسین شهید
خداحافظ ... خداحافظ ... همین حالا ...
0000000000000000000000000000000000000
__________________امضاء : تنــهاتـرین تنــهایـان
سلام ریحانه خانم ...
مساله همینجاست! خیلیا که امروز فریاد لعنت بر یزید سر میدن اگه اون موقع بودن معلوم نبود توی کدوم لشکر بودن!
ولی زیاد نگران نباش ... همینکه در مورد این مساله فکر می کنی و هینکه دوست داری حسینی باشی کافیه ...
راستی یه سوالی هم ازم پرسیده بودی ...
در مورد مهندسی و ادبیات! اینم جواب : اگه دنبال مادیات هستی برو همون مهندسی ... اگه دنبال دلت میخوای بری ادبیات همگونی بیشتری با دل داره ... البته می تونی هم بری مهندسی و هم واسه دل خودت ادبیات یا فلسفه بخونی ... به نظر من با کسی دنیا دیده تر از من مشورت کن ...
دلت شاد ...
به نظر من لازم نیست هیچ کدوم از اینها باشیم. فقط کافیه {من واقهی} باشیم!
شاید
ولی به نظر من تاریخ همیشه در حال تکراره!
سلام .ریحانه جون.از اینکه سرزدی ممنون .نظرت کاملا درسته وقتی این آدما غمگینن دنیا بد جوری سنگین میشه انگاروزن غمشون رو زمین مث بار هستی شون درک میکنه
تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست
راهرو گر صد هنر دارد، توکل بایدش... یا علی مددی
درک نمیکنم... کمی با نظر خزان نوشت موافقم...
ولی همین الان که تازه به این مسئله فکر کردم به این نتیجه رسیدم که اصلا کاری به کار جنگ نداشتم...کمی ترس!؟ huh?
سلام!!از نظرت ممنووووووووون!!
می تونی یه کمکی بهم بدی؟.. چطوری می تونم زمینه ی بلاگم رو عوض کنم؟
سلام
خیلی هم سخت نیست به جای این که به اجتماع نگاه کنیم وببینیم این ایام جه ظاهر سازی هایی انجام میگیره بهتره به کتاب خدا و ندا قلبمان و اهداف عاشورا توجه کنیم
همنفس گرامی سلام
متن زیبایی نوشتی و قالب قشنگی واسه وبلاگت انتخاب کردی امیدوارم همیشه موفق باشی
از اینکه از وبلاگم بازدید کردی ممنونم
بل الانسان علی نفسه بصیره