خفقان

تا حالا شده احساس کنی از دزون داری فرو میریزی؟داغون میشی؟اما هیچ چاره ای جز فریاد کردن سکوت نداشته باشی؟ 

تازگی فکرایی به سرم میزنه که قبلا فقط واسم جنبه ی بدترین راه ممکن رو داشت ولی انگار حالا شده تنها راه حل.که خدا رحم کنه اگه زمانی بخواد عملی بشه.فقط میدونم اینقدر افتضاحه که نه تنها دیگران بلکه خودمم هیچ زمانی فکرشو نمیکردم بخوام اینکارا رو بکنم. 

نمیدونستم محدودیت و خفقان اینقدر میتونه آدمو دگرگون کنه. 

*حتی از شنیدن صداش حالم به هم میخوره.از اینکه دوباره به هم بریزم و گند بزنم به همه چیز خودمم میترسم.